31 شهریور 1399
بسم الله الرحمن الرحیم امروز روز عجیبی بود ! رفتم تو حیاط خونمون تا هوایی تازه کنم یه دفعه دیدم یه گنجیشک کوچولو انگار گوشه ی حیاط سرشو گذاشته رو یه دونه ی انجیر و خوابش برده … کمی که دقت کردم دیدم خوابش ابدیه? انقدر این صحنه منو… بیشتر »
نظر دهید »
31 شهریور 1399
وَ لأََبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ(دعای کمیل) دلـم بـرای تـو اشـک میخـواهـد گـریههـای بلنـد بلنـد … بیشتر »