شهدا
#بسم_رب_الشهداء_و_الصدیقین .
.
.
مصطفی برای بچه ها صحبت می کرد، از مصائب ائمه ی اطهار می گفت، از سختی هایی که آنها برای حفظ#دین کشیده اند.
در مورد #چزابه می گفت :
همه ی #شهدا خوب بوده و هستند، اما یاران چزابه یاران #عشق اند. آنان #غريبانه به دیدار #معبود رفتند. پیکر بسیاری از آنان پاره پاره در وسط بیابان ماند.
می گفت :تابع #ولایت باشیم
مصطفی تا آخرین لحظه ای که خودش مجروح ميشد جانانه #مقاومت می کرد
در اوج عملیات هم شوخی می کرد، می گفت و می خندید، در #فتح_المبين زمانی که کار سخت شده بود و در محاصره قرار گرفتیم وارد سنگر شد، با دو دست زد توی سرش و با خنده گفت :
منو بگو، رسول (برادر #شهید) رو نصیحت می کردم که بیا #جبهه، بیا ببین اینجا چه خبره و… بعد هم خندید
با تعجب گفتم: مگه چی شده؟
گفت: هیچی خبر رسید #داداش رسولم شهید شد!
بعد ادامه داد :
بیچاره #مادرم. فکر می کرد من آدم حسابی ام، حالا چطور برم خونه!
گفتم: خب، حالا هم دیر نشده، #ببین_عیب_تو_چی_بوده_که_شهید_نشدی؟
تقصیر از خودته وگرنه همون شیری که مادرت به تو داد به رسول هم داده!
مصطفی هم که همیشه حاضر جواب بود گفت :
اتفاقا عیب کار رو #فهمیدم. راست میگی، تقصیر خودمه!
من #توفیق #شهادت رو از دست دادم، چون با امثال شما #رفیق شدم!
اما رسول اصلا شماها رو نمی شناخت!
.
.
خلاصه نکات زندگی نامه سرلشکر شهید حجت الاسلام #مصطفی_ردانی_پور تا صفحه 123
.
.
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
.
+خدایا به آبروی شهدا…
به آبروی داداش مصطفی…
خدایا بخواه که اتفاق بیفته…
الانم که مادر راضی شده…
14_9_97
19:4
.
.
#الهی_به_دعای_مادر…
.
.
_____________________
.
.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فکه 💔#خادم_الشهدا
#راه_آسمان