یا رقیه (س)
#بسم_رب_الحسین .
.
.
دستم بر آسمان و
دعایم شده چنین
یا رب
مرا
به جانِ #سه_ساله
بیا ببخش …
.
.
.
+#کربلا بود…
کم آورده بودم…
پاهایم همه تاول زده بود
یکی از همراهانم گفت :
برای اینکه بتوانی ادامه ی راه را با این حالت بیایی ذکر بگو
(با چشمانی اشک بار که به زور می دید و صورتی خیس شده و با نگاهش فهماند که چه ذکری؟)
.
گفت: بگو #یا_رقیه_س #یا_زینب_س
.
شروع کرد به گفتن #ذکر ها…
با هر قدم تاول های پاهایش می ترکید و سوزشش را احساس می کرد با تمامِ جانش…
.
همراهش خیال می کرد به خاطر درد پاهایش هق هق می کند!
.
نمی دانست که او تازه فهمیده به خانم رقیه (س) چه گذشته…
نمی دانست که او تازه فهمیده ذره ای که کربلا چه بوده…
.
.
خانم جانم خون دماغ شدن کمه به خدا کمه به خدااااااااااا کمه…
شرمنده ام که از غمت نمردم…
.
.
خانم کربلا فهمیدم #اربعین فهمیدم چی گذشته بهت….
.
الان دیگه با یه یا رقیه (س) #روضه ی من شروع میشه هر کجا باشم…
.
.
21\6\97
.
.
+میگه سارا دیدی پاسپورتت مشکل داشت، قم بودیم متوسل شدی به خانم؟
میگم: از خانم خیلی به ما رسیده…
#کنیزتم_رقیه_خاتون
.
.
_____________________
.
.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#محرم
#راه_آسمان