یاحسین
#بسم_رب_الحسین .
.
.
در #کربلا چه گذشت؟
.
.
*حدود ساعت ۱۵*
.
امام علیه السلام به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت #وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش #علی_اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.*
.
.
*امام علبه السلام به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ده نفر به مقابله امام علیه السلام آمدند. بعد از #شهادت امام، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.*
.
.
*در مقاتل نوشته اند زمانی که امام علیه السلام در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل #حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن علیه السلام دوید و به طرف #مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»*
.
.
*ساعت ۱۶:۰۶ اذان عصر*
.
*وقت شهادت امام علیه السلام را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که #حسین_علیه_السلام کشته شود شنیدم که میگفت «به خدا پس از من کسی را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»*
.
.
*گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما #منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام علیه السلام فرو برد …*
.
.
*حدود ساعت ۱۷*
.
*بعد از شهادت امام علیه السلام عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.*
.
.
*غارت عمومی اموال امام حسین علیه السلام و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت.*
*یکی از #شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام علبه السلام به کربلا رسید و برای #دفاع_از_حرم امام جنگید تا #شهید شد.*
.
.
*نزدیک غروب آفتاب است سر امام علیه السلام را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.*
.
.
*۱۸:۴۹ اذان مغرب*
.
*واقعه روز غم انگیز #عاشورا اینطور تمام میشود که در حالی که عمر سعد دستور #نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!»
.
.
#وای_بر_من… #وا_حسینا…
حق بود با خوندن این مقتل بمیرم آقا…
.
.
_____________________
.
.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#شام_غريبان #عاشورای_زینب_س_شروع_شد…
#راه_آسمان